سفارش تبلیغ
صبا ویژن


..::غریبه::..

اگر از حوالی دلم گذشتی

آهسته رد شو

دلتنگی را با هزار بدبختی خوابانده ام......................


نوشته شده در جمعه 91/10/22 ساعت 4:16 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

من

با یه دنیا خاطر

تو

تو به من گفتی برو

من

چجوری جداشم از

 تو

من

میخوام از دنیا برم

تو

میگی تنهایی برو

من

میمیرم جداشم از

تو

من

با دلی خون از غم

تو

چی میشه بمونی با

من

نگو شرم میکنم از

تو

من

با خودم میگم دل

تو

چرا بد میکنه با

من

باشه دل میکنم از تو

   رفتم از شهر خدا               ستاره چیدم واسه تو

   تو ستارمو سوزوندی           آخرش گفتی بــــرو

  آی دلت بسوزه بی رحم          تو اسیر دلتی

  کاش میدونستی عزیزم        اون ستاره خودتی

  تو سوزوندی خودتو              باخودت منم سوزوندی

  کاشکی دل نداشتی و جاش      توی قلب من میموندی

  تو سوزوندی خودتو              باخودت منم سوزوندی

  کاشکی دل نداشتی و جاش      توی قلب من میموندی

 

 کــــــــــــــــــــــــــــــــاش...


نوشته شده در سه شنبه 91/10/5 ساعت 2:45 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

اشکهایم که سرازیر میشوند دیری نمی پاید

که قندیل می بندند.

عجب سرد است هوای نبودنت.........


نوشته شده در سه شنبه 91/10/5 ساعت 11:51 صبح توسط سوگند| نظرات ( )

خوش به حالت آدم.....خودت بودی و حوایت......

 کسی نبود که حوایت را هوایی کند....


نوشته شده در چهارشنبه 91/9/22 ساعت 12:20 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

اتاقو پر کرده صدای هق هقم

الان پشیمونم که یه عاشقم

هرکی دلش شکسته میدونه

چقدر سخت میگذره این دقایقم


نوشته شده در یکشنبه 91/8/21 ساعت 2:10 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

دوباره و مثل همیشه بی جهت اومدی به یادم..

تو زمینه ی ذهنم شدی حتی اگه نخوام هم تو فکرمی..از بس که

 با یادت زندگی کردم..

با همین افکار و خیال بافی با عشقتو رسیدن بهت هستم که سایه ای آشنا

 رو دیوار اتاقم پدیدار میشه..

خودمو گم میکنم..احساسم میگه تویی..

از پنجره به بیرون اتاق و کوچه ی بارونی نگاه میکنم..

حیف..

تنها کسی با اندامی شبیه اندام زیبای تو از خم کوچه عبور کرد..

حالم بعد دیدن سایه ای که تنها شبیه سایه ی تو بود وصف نشدنیست..

سا یه ای که همیشه بر سرم سنگینی میکرد..

خدایا خستم..خسته از تمام احساساتم..

با رویای چشمهای تو چشمام رو میبندم و بالش رو روی صورتم فشار میدم

 تا صدای هق هقم کسی رو متوجه راز پر درد قلبم نکنه..


نوشته شده در چهارشنبه 91/8/10 ساعت 3:17 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

تو عوض شدی نگو نه

عزیزم بگو که چت شد

تو نخواستی و دل من

اشتباهی عاشقت شد

دلتو به قلب تنهام

نسپردی و سپردم

حالا میفهمم که اصلا

من به دردتو نخوردم

چی میشد اگه عوض شه

لحظه ای جای من و تو

وای چقدر فاصله داره

فکر و حرفای من و تو

مگه مثل من عزیزم

کسی هست اون حوالی؟

مثل من سر کنه با تو

روزگارشو خیالی

چی میشه وقتی که تنها

توی اوج گوشه گیری

تو بیای آروم کنارم

دستای منو بگیری؟

چی میشه وقتی که نیستم

بری گوشه ی اتاقت

از رو دلتنگی مثل من

گریه ها بیان سراغت گریه ها بیان سراغت گریه ها بیان سراغت

چی میشه بشنوم از تو

کسی غیر من نداری

خیلی دوست دارم به جز من

به کسی محل نذاری

خیلی دوست دارم تو این عشق

حس کنم پای تو گیره

تا بهت میگم خداحافظ دوست دارم گریت بگیره

دوست دارم گریت بگیره

دوست دارم گریت بگیره

دوست دارم گریت بگیره


نوشته شده در چهارشنبه 91/7/26 ساعت 5:4 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

برای چشمانم نماز باران بخوان

این بغض لعنتی امانم را بریده


نوشته شده در جمعه 91/7/21 ساعت 1:33 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

کاش به زمانی برگردم ، که تنها غم زندگی ام

شکستن نوک مدادم بود....

کاش...


نوشته شده در پنج شنبه 91/7/13 ساعت 2:0 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

... نه اینکه زانو زده باشم نه...

فقط نبودنت سنگین است!


نوشته شده در پنج شنبه 91/7/13 ساعت 1:59 عصر توسط سوگند| نظرات ( )

<      1   2   3   4   5   >>   >

آخرین مطالب
» خــــــــــدایا.......
از آدمهایت نمیگذرم
تقویـــــــــــم
*تولدم مبـــــــــارک*
سهـــم مــــن
خستــــــــــــــــــم
لحظه ی آخر
ملاقات ممنوع
عاشقانه اش نکن
اشک
خیال
[عناوین آرشیوشده]

Design By : RoozGozar.com